بحث به بررسی معنای واژهی «نکاح» رسید. فقها در طول تاریخ روشهای مختلفی برای طرح مباحث نکاح داشتهاند؛ برخی فقط حکم را گفتهاند، برخی دلیل را هم آوردهاند، و برخی مانند جواهر و حدائق دلایل را نقد و بررسی کردهاند.
واژهی «نکاح» در لغت محل اختلاف است: بیشتر لغویان میگویند معنای اصلی آن «وطی» یعنی رابطه جنسی است و معنای عقد از طریق مجاز یا اصطلاح شرعی پیدا شده است. تنها کسی که با این نظر مخالفت کرده راغب اصفهانی است. او میگوید معنای اصلی نکاح «عقد» است، چون عرب برای امور جنسی از کنایه استفاده میکرد و نکاح به معنای صریح وطی نمیتواند حقیقت لغوی باشد. به نظر او کاربرد نکاح در معنای وطی به خاطر لوازم عقد بوده است.
برخی گفتهاند نکاح در هر دو معنا حقیقت دارد. برای تشخیص، باید ضدّ آن را نیز دید: واژهی نکاح در برابر سفاح و زنا قرار میگیرد. سفاح یعنی رابطه جنسی بدون عقد، و منکوحه یعنی زنی که عقد شده است. این تقابل نشان میدهد که نکاح بیشتر به معنای عقد است، زیرا سفاح خودش دلالت بر رابطه جنسی بدون عقد دارد.
بررسی دیگری مطرح شد: آیا «وطی» حتماً معنای قبیح دارد؟ وطی در اصل یعنی پا گذاشتن، و ممکن است مثل واژه «غائط» کنایه شده باشد. بنابراین اینکه وطی ذاتاً قبیح باشد، قطعی نیست و استدلال راغب برای رد معنای وطی باید با احتیاط پذیرفته شود.
در آیات قرآن واژه نکاح تقریباً همیشه به معنای عقد بهکار رفته است، مانند آیههای: «ولا تنکحوا ما نکح آباؤکم»، «فانکحوا ما طاب لکم»، «وأنکحوا الأیامی». تنها آیهای که ممکن است معنای وطی از آن فهمیده شود؛ آیه «حتی تنکح زوجاً غیره» است. اما حتی در این آیه هم میتوان گفت «تنکح» یعنی «عقد کند» و شرط دخول را از قرائن دیگر میفهمیم، نه از خود واژه.
در فقه نیز همهی فقها متفقاند که نکاح به معنای «عقدی است که وطی را حلال میکند». بنابراین در اصطلاح فقهی هیچ ابهامی وجود ندارد. زمینۀ اختلاف فقط در فهم لغوی و تفسیری آیات است که معمولاً با قرائن حل میشود.
در نتیجه میتوان گفت: معنای اصلی نکاح در کاربردهای دینی و فقهی همان عقد است، و برداشت رابطه جنسی از لوازم عقد یا از قرائن فهمیده میشود. این بحث زمانی اهمیت پیدا میکند که واژه نکاح بدون قرینه بهکار رفته باشد.
مجمع جهانی قرآن و عترت World Assembly of Qur'an and Eitrat