بحث اصلی این است که حجاب و پوشش در اسلام یک حکم فردیِ صرف نیست، بلکه حکمی اجتماعی و مرتبط با حفظ خانواده است. در جلسات پیشین، احکام نگاه و پوشش زن و مرد بررسی شد و روشن شد که این محدودیتها باعث سختی بر زن یا مرد نیست، بلکه برای جلوگیری از فروپاشی خانواده در جامعه است.
اسلام در بیشترین حالتِ جواز، اجازه نشان دادن چهره و دستها را به زن میدهد؛ و برای مرد نیز نگاه عمدی و شهوانی به نامحرم را ممنوع کرده است. این محدودیتها برای احترام به روابط خانوادگی و جلوگیری از تحریکهای بیجا در جامعه است.
اصل پوشاندن عورت برای زن و مرد لازم است. گفته میشود انسان آزاد است و نباید محدود شود، اما در پاسخ یادآوری میشود که انسان مخلوق و ملک خداست و آزادی مطلق ندارد. آزادی او محدود به چارچوب دین و عقل است. همچنین بیپوششی در جامعه به دیگران آسیب روانی و اخلاقی میزند؛ پس طبیعتا حکم پوشش، یک حکم اجتماعی است، نه تنها فردی.
وقتی فرد در جامعه حضور پیدا میکند، باید حقوق دیگران را رعایت کند؛ همانگونه که در موضوعاتی مانند سیگار کشیدن نیز آزادی فرد محدود میشود تا به دیگران آسیب نرسد. حکم خدا درباره پوشش هم به حفظ سلامت روانی و اخلاقی جامعه کمک میکند.
در داستان حضرت آدم نیز وقتی عورت آشکار شد، احساس شرم و لزوم پوشاندن ایجاد شد؛ این نشان میدهد که پوشش، ریشه در عقل و فطرت دارد. اعضایی که برای کارکردی ویژه آفریده شدهاند، نباید در معرض عموم قرار گیرند.
نتیجه این است که هرچه جامعه نسبت به پوشش و حجاب متعهدتر باشد، خانواده در آن جامعه جایگاه محکمتری دارد؛ بنابراین حجاب یکی از نمادهای جامعه خانوادهمحور است.
مجمع جهانی قرآن و عترت World Assembly of Qur'an and Eitrat