بحث درباره فقه نکاح بر دو محور اصلی است: موضوع نکاح و حکم نکاح. در جلسه قبل روشن شد که نکاح در اصطلاح فقها به معنای عقد ازدواج است، نه صرف رابطه جنسی؛ رابطه جنسی اثر عقد است نه حقیقت نکاح. در فهم موضوع، تعیین مفهوم نکاح جهت بحث را مشخص میکند: اگر نکاح را بهمعنای عقد بدانیم، بحثها درباره اجرای عقد، شرایط، موانع، آثار، فسخ و بطلان خواهد بود.
فقها در کتابهای فقهی سه شیوه برای عرضه احکام نکاح داشتهاند:
۱. بیان صرف فتوای تکلیفی و وضعی بدون دلیل (مانند مقنعه، نهایه، شرایع).
۲. بیان احکام همراه با اشاره به بخشی از ادله (مانند روضه و کفایتالاحکام).
۳. طرح استدلال کامل، بررسی ادله و نقد آنها (مانند جواهر و حدائق).
در ادامه باید روشن شود که در بحث حکم نکاح، دو نوع حکم مطرح است:
۱. اصل حکم ایجاد عقد نکاح (وجوب یا استحباب).
۲. احکام مربوط به کیفیت تحقق عقد، شرایط، ضوابط شرعی و آثار.
یکی از مباحث مهم، تفاوت اصطلاحی نکاح، زواج، انکاح و ازواج است؛ تعیین نسبت این واژهها در فهم دقیق موضوع تأثیر دارد.
در بخش مشروعیت ازدواج، روشن است که شارع راه مشروع ارتباط جنسی را از طریق نکاح بیان کرده و انسان موظف است نسخه الهی را برگزیند. مانند نسخه پزشک، عقل حکم میکند خیر و صحیح انتخاب شود. ترک حکم الهی به معنای ورود به حوزه باطل و گمراهی است؛ قرآن میفرماید «فما ذا بعد الحق إلا الضلال». گریز از احکام الهی بهویژه در مباحثی مانند حجاب، نوعی مغالطه و وارونهنمایی آزادی است و انسان را از تقوا، که سپر و عامل سلامت روحی است، دور میکند.
مجمع جهانی قرآن و عترت World Assembly of Qur'an and Eitrat