این بحث که معمولا اصولیان در باب نواهی به آن میپردازند بین شیعه و اهل سنت فقهاً و اصولاً از قدیم الأیام مطرح بوده است. مثال معروفش هم مبحث صلاه در دار مغصوب است. اگر اجتماع امر و نهی را جایز بدانیم این نماز صحیح خواهد بود هر چند فعل حرام هم مرتکب شده و الا نماز باطل است. بین متأخران هم مانند قدما دسته ای از اصولیان قائل به جواز و عده ای قائل به امتناع اند و آثار فقهی مهم دارد.
چند مثال: زمان اجاره خانه تمام شده و صاحب خانه راضی به بقاء مستأجر نیست اما مستأجر منزل را تخلیه نمیکند و در آن نماز هم میخواند اگر قائل به جواز شدیم مانند مرحوم امام و مرحوم بروجردی و مانع دیگری نباشد باید گفت که نماز صحیح است و الا مانند مرحوم خوئی باید فتوا به بطلان دهیم. در این مثال خود عامل غاصب است.
مثال دیگر: اولاد این مستأجر در این خانه زندگی میکنند و غصب توسط پدر انجام شده.
زن بدون اذن شوهر از خانهاش رفته به منزل پدرش، از جهتی کون فی خارج الدار بدون اذن شوهرحرام است و از طرفی هم نماز میخواهد بخواند.
زنی بدون اذن شوهر رفته به حج استیجاری یا نذری اعمال حج برای او مأموربه است و همین اعمال بدون اجازه شوهر است منهی عنه است.
همچنین در حال طواف اگر محمول مغصوب (غیر مخمس) داشته باشد نه ساتر، اگر اجتماع امر و نهی درست باشد این طواف صحیح است و الا فلا.
اگر هنوز خود حلق نکرده فرد دیگر را حلق کند در حال احرام اینجا دلیل خاص میگوید حق این کار را ندارد و از طرفی مستحب است تعاون و کمک به دیگری.
نتیجه اینکه مسأله اجتماع امر و نهی آثار و ثمرات مهم فقهی دارد. از جمله بعض اختلاف فتاوا که در فقه در موارد اجتماع امر و نهی بین مراجع مشاهده میشود.
این بحث که معمولا اصولیان در باب نواهی به آن میپردازند بین شیعه و اهل سنت فقهاً و اصولاً از قدیم الأیام مطرح بوده است. مثال معروفش هم مبحث صلاه در دار مغصوب است. اگر اجتماع امر و نهی را جایز بدانیم این نماز صحیح خواهد بود هر چند فعل حرام هم مرتکب شده و الا نماز باطل است. بین متأخران هم مانند قدما دسته ای از اصولیان قائل به جواز و عده ای قائل به امتناع اند و آثار فقهی مهم دارد.
چند مثال: زمان اجاره خانه تمام شده و صاحب خانه راضی به بقاء مستأجر نیست اما مستأجر منزل را تخلیه نمیکند و در آن نماز هم میخواند اگر قائل به جواز شدیم مانند مرحوم امام و مرحوم بروجردی و مانع دیگری نباشد باید گفت که نماز صحیح است و الا مانند مرحوم خوئی باید فتوا به بطلان دهیم. در این مثال خود عامل غاصب است.
مثال دیگر: اولاد این مستأجر در این خانه زندگی میکنند و غصب توسط پدر انجام شده.
زن بدون اذن شوهر از خانهاش رفته به منزل پدرش، از جهتی کون فی خارج الدار بدون اذن شوهرحرام است و از طرفی هم نماز میخواهد بخواند.
زنی بدون اذن شوهر رفته به حج استیجاری یا نذری اعمال حج برای او مأموربه است و همین اعمال بدون اجازه شوهر است منهی عنه است.
همچنین در حال طواف اگر محمول مغصوب (غیر مخمس) داشته باشد نه ساتر، اگر اجتماع امر و نهی درست باشد این طواف صحیح است و الا فلا.
اگر هنوز خود حلق نکرده فرد دیگر را حلق کند در حال احرام اینجا دلیل خاص میگوید حق این کار را ندارد و از طرفی مستحب است تعاون و کمک به دیگری.
نتیجه اینکه مسأله اجتماع امر و نهی آثار و ثمرات مهم فقهی دارد. از جمله بعض اختلاف فتاوا که در فقه در موارد اجتماع امر و نهی بین مراجع مشاهده میشود.